نیک آفریننیک آفرین، تا این لحظه: 11 سال و 2 ماه و 3 روز سن داره

دخترانه ها

دلِ دیوانه ...

  سلام دختر کوچولو  باز هم در این نیم روز پاییزی، توی این صفحه ی مجازی ، دلم برای تو تنگ شد و شروع به نوشتن کرد. از تو چه پنهون این روزها خیلی سرم شلوغه ... من ، منی که همیشه از مشغله ها فراری بودم امروز یک مادر پرمشغله هستم ...و اینه دلیله این همه دیر آمدن و زود رفتن. فردا پانزده آبانه و تو فردا شب درست راس ساعت ده و چهل و دو دقیقه ، هشت ماهه میشی . گاهی با خودم می گم چقدر کار ها مونده که باید برات انجام بدم و گاهی هم می گم ... نه همین روال خوبه ... همینکه کنار همیم و دستانِ تو با دستهای من آشناست.  دخترم گاهی از دست آدمها خیلی دلم میگیره ... آدمهایی که تا دیدن جا برای زندگی روی زمین تنگ شده ، جای دیگران رو...
14 آبان 1392

ای دل ِ پاره پاره ام ...

سلام دختر کوچولو  سلام نیک آفرین نمی دونم این چندمین نامه است که برای تو می نویسم و تو هنوز هیچ کدومشو نخوندی . الان که دارم می نویسم یه سرگیجه ای خلسه آوری دارم. انگار در گرگ و میش سپیده دمی ، سوار ماشینی هستم و از یه جاده ی پر پیچ خم دارم می گذزم ، و نمی دونم این حالت  نیمه هوشیاری برای پیچ و خم و اون جاد ه است ، یا وسوسه های خوابِ دم صبح ... تمام عصر رو بیرون بودم و این سرمای آبان ماه،هم تو تن من و هم تو تن تو آروم آروم نشست ، نشست و نشست و همون باعث شد که تو امشب زودتر بخوابی و من با ابن تب خفیف برای تو بنویسم. عیبی نداره ، چه میشه کرد ... طبیعت همیشه با ما مهربون نیست. گفتم مهربونی یاد دستهای تو افتادم ......
6 آبان 1392
1
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به دخترانه ها می باشد